شعر ولادت حضرت علی اصغر (ع)
کسی که از دو لبش کوثر آب مینوشید
کسیکه باده به نامش شراب مینوشید
کسیکه از قدمش سلسبیل سیراب است
کسیکه از دم قدسیش , نیل سیراب است
همان کسیکه چکید آبشار از مشتش
همانکه داد به دریا حیات انگشتش
کسیکه صاحب آب است جده اش زهرا
کسیکه تشنه لبخند او بود سقا
کسیکه از غم او کائنات لبریز است
همانکه از کرم او فرات لبریز است
به آه تشنکی اش هیچ کس جواب نداد
کسی به حنجر خشکش دو قطره آب نداد
عطش گرفت لبش را که گفته شیر مکید؟
به جای شیر در آنجا سه جرعه تیر مکید
وحوش و طیر بیابان , درنده ها سیراب
عزیز فاطمه لب تشنه , اسبها سیراب
چه کرد آب؟ لب کوفیان خنک میشد
کبود شد لب اصغر , سنان خنک میشد
بس است حرمله دنبال آب پرسه نزن
کمان بدست تو پیش رباب پرسه نزن
بس است حرمله قلب رباب می لرزد
بگو که این سر کوچک چقدر میارزد؟
صدای حرمله آتش به عمق جان می زد
عروس فاطمه را با ته کمان می زد
محمد جواد پرچمی