شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه (س)

تو را از جنس دریا آفریدند
سراپا نور دنیا آفریدند
تو را هم کفو طاها آفریدند
به دامان تو زهرا آفریدند

شعر مدح حضرت خدیجه (س)

از همان آغاز , چشم آسمان ها و زمین
تا ابد دیگر نمی بیند زنی را اینچنین

هم ردیف هاجر و آسیه و مریم شده است
هر زنی که از خرمن اخلاق تو شد خوشه چین

شعر مدح حضرت خدیجه (س)

در وصف او باید قلم روی زمین باشد
از شرم, دفتر را عرق روی جبین باشد

باید که طبع شاعران دین مدار شهر
وقف کسی باشد که عمرش وقف دین باشد

شعر مدح حضرت خدیجه (س)

لطف تو اگر شامل سائل شده باشد
خود یک شبه حلّال مسائل شده باشد
در عرش خدا آرزوى هر ملک این است
یکبار به دیدار تو نائل شده باشد

شعر مناجات با امام حسین در ماه رمضان

سنگ بودم نظر فضه زرم گردانید
جلوه ای باز به طبع و هنرم گردانید

رحمت واسعه اش شامل احوالم شد
حضرت شمس “غلام قمرم” گردانید

شعر مدح و روضه حضرت خدیجه (س)

سلام ای نادر دوران خدیجه
تلاقی زن و ایمان خدیجه

سلام ای دُرّ یزدان سفته ی عشق
سراسر آیه ی ناگفته ی عشق

شعر وفات حضرت خدیجه (س)

اسلام چون که مثل علی و خدیجه داشت
حل شد برای عالم و٬ مهدی نتیجه داشت

آن بانویی که یکسره عشق پیمبر است
آری خدیجه است که امشب به بستر است

شعر مناجات با امام زمان عج


دلتنگ روی ماه تو هستیم, ماه ما
چشمان خیس وقت سحرها گواه ما

معلوم می شود که دلت را شکسته ایم
از بس که بی اثر شده این سوز آه ما

شعر روضه حضرت خدیجه (س)

زل می‌زند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر

سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه (س)

باید از غصه یِ تو چشمِ فَلک تَر باشد
از خـودت می گُذَری تا که پیمبر باشد

معنـیِّ مـادریِّ فاطـمه یعنـی قابـی….
که طـلا کـوبـیّ آن سورِه یِ کوثر باشد

شعر مدح ام المؤمنین

بیخود نبی برای کسی پا نمی شود
بیجا محبتت به دلش جا نمی شود

تو مادر زلال ترین ها خدیجه ای
با هیچ واژه اسم تو معنا نمی شود

شعر روضه حضرت خدیجه (س)

تاریک تاریک است دنیا , بی خدیجه

دلگیر دلگیرم خدایا , بی خدیجه

سنگ صبورم را گرفت از من زمانه

من سوختم , افتادم از پا , بی خدیجه

دکمه بازگشت به بالا