صدای هق هق ات آقا طنین چاووشی
دوباره در غم مادر سیاه می پوشی
بلند گریه کنی در عزای فاطمیه
روا نباشد از این پس به شیعه خاموشی
روضه خوان بر روی منبر دفتری دارد به دست
بی گمان منظومه ی درد آوری دارد به دست
” بیت الاحزان ” را دوباره در عزای فاطمی
شیخ عباس قمی دیگری دارد به دست
بیا محله ی غم کوچه ی بنی هاشم
به پای دل بروم کوچه ی بنی هاشم
بیا که راوی غم های مادرت باشی
بیا قدم به قدم کوچه ی بنی هاشم
نمیدونم چرا دلم آشوبه
دل نگرون حال بچه هاتم
فکر نکنی که زینبت بریده
تا آخر دنیا داداش باهاتم
این جهان غیر از سرای آزمایش نیست نیست
شعر من تیغی برنده ست و گزارش نیست نیست
غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احقاق حق
زیر و رو کردم ولی راه گشایش نیست نیست
مرجع تقلید من تنها حسین بن علی ست
آفرین بر هرکه گوشش بر دهان رهبری ست
رهبری که ناهی سرسخت بدعت آوری ست
افتخار ماست که پیر و مراد راهمان
خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری ست
دیدنی میشد اگر یار می آمد امروز
روشنی بخش شب تار می آمد امروز
خبر از یوسف گمگشته ی این شهر نداشت
هرکسی بر سر بازار می آمد امروز
بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم
من در محرم بیشتر میل حرم دارم
عشق به شش گوشه مرا از زندگی انداخت
از دوری اش یک کربلا در سینه غم دارم
امروز دزد قافله زیاد است
شمر و سنان و حرمله زیاد است
از شیعه بی اندازه کینه دارند
مهر ابوسفیان به سینه دارند
حالم بدون تو تماشایی ندارد
جز تو کسی در قلب من جایی ندارد
آن قدر خوبی به تمام شهر گفتم
من دلبری دارم که همتایی ندارد
انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم
وقتی قدم به مجلس آقا گذاشتیم
در این حسینیه شهدا صف کشیده اند
اینجامقدس است که ما پا گذاشتیم
لحظه لحظه عمر خود را خرج حضرت میکنم
جز حرم جایی روم احساس غربت میکنم
حاجت خود را اگر یک شب بگیرم میروم
“لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم”