یا باقرالعلوم

یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست
این دانش بی حد مگر از سوی خدا نیست

در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف
جز آیه ی《سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا…》نیست

ولایت رکن اصلی بود

به صورت آدم است و خلق و خویی چون ملک دارد
کسی که دست در چرخاندن چرخ فلک دارد

خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است
خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد

نور لَم‌ یَزَلی

محاصره ست ولی جای هیچ دلهره نیست
که نور لَم‌ یَزَلی قابل محاصره نیست

تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است
نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست

عشق

عشق خلاصه‌ست در خصال محمد
عقل نخی کهنه از عقال محمد
جلوه‌ی حق روی بی‌مثال محمد
«ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد»

ساقی و ساغر

سرو قد است و ماه رو عباس
یاس عطر و نسیم خو عباس

می و سرمستی مدام، حسین
ساقی و ساغر و سبو عباس

یا ابوفاضل

سرو قد است و ماه رو عباس
یاس عطر و نسیم خو عباس

می و سرمستی مدام، حسین
ساقی و ساغر و سبو عباس

غم تو آبروی ماست

غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما
دلیل پلک های زخم! مرهم را مگیر از ما

نگاه خیس ما ارثیه ی آبا و اجدادی ست
بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما

غم تو آبروی ماست

غم تو آبروی ماست این غم را مگیر از ما
دلیل پلک های زخم! مرهم را مگیر از ما

نگاه خیس ما ارثیه ی آبا و اجدادی ست
بیا لطفی کن این حق مسلّم را مگیر از ما

قلب ايران

عزیزی آنچنان که جایگاهت قلب ایران است
بزرگی آنچنان که عقل در وصف تو حیران است

طبیبی در جوار مرقدت بیمار بسیار است
کریمی در حریم قدسی ات سائل فراوان است

ولي الله

کیست الله؟ بیا از ولی الله بپرس
مقصد قافله را از بلد راه بپرس

پاسخی می دهدت بی حد و اندازه، فقط
به رکوعی برس و پرسش کوتاه بپرس

يا هو

ماه در کنج شبستان تو سوسو می کند
باد دور پرچمت یاحق و یاهو می کند

آسمان با ابرهایش هر سحر در صحن تو
زیر پای زائرت را آب و جارو می کند

تمام عشق

تمام عشق خطی از کتاب فاطمه است
و نور ذره ای از آفتاب فاطمه است!

به استناد بیانات سیزده معصوم
بهشت هشت درش جمله باب فاطمه است

دکمه بازگشت به بالا