بی تو گریانم

هفت روز است بی تو گریانم
هفت روز است که پریشانم
هفت روز است که پدر جانم
بی تو آواره بیابانم

پرچم سیاه ارباب

در این عالم هر آنچه دارم از این چشم تر دارم
من از اشکی که بر غیر تو میریزد حذر دارم

مرا اصلا نمیفهمد کسی غیر از تو این یعنی
همیشه وقت هر دردی تورا مد نظر دارم

پنجره فولاد رضا

حرف ها گفتیم با پنجره فولاد رضا
بغض ها ترکیده در صحن گوهرشاد رضا

نیمه شبها تا سحر خیره به گنبد بوده ام
پر گناه و خیره سر خیره به گنبد بوده ام

حلالم کن

اشک من از آه لب ربابه
داغ علی خواب شب ربابه
منو به بی پسر بودن یاد کنید
ام بنین که لقب ربابه

فقیر آمده ام

فقیر آمده ام کار صد گدا بلدم
به سمت کوی تو ای جان برو بیا بلدم
اگر چه نیمه ی شب آمدم تو دروا کن
به غیر میکده دوست من کجا بلدم؟!

وداع ماه رمضان

خیلی خوبه که گرفتار توام
هر شب جمعه عزادار توام
وعده بهشت و جنت نمیخوام
من همین دنیا بدهکار توام

حوصله نیست

بی قرار تو ام و در دل تنگم گله نیست
بخدا غیبت تو علت این فاصله نیست
منم و چشم گنهکار ، تویی رو به رویم
نیستم لایق دیدار و جز این مسئله نیست

آرام جان

از ابتدا آرام جان ما تو هستی
تا انتها ورد زبان ما توهستی
باید بگوییم از تو تا دنیا بفهمد
راه نجات مردم دنیا تو هستی

پای غم تو

پای غم تو آه ، خداهم گریسته
همراه با پیمبر اکرم گریسته

قطعا غریق بارش باران لطف توست
چشمی که در عزای تو نم نم گریسته

یا امام رضا(ع)

مو مثه زائرای دلخِسته
مو مثه کِفترای صحن و سِرات
خیلی دوسِت دروم خودت مِدِنی
بخوره تو سَرِ مو درد و بِلات

سفره احسان

گر ذره پروری شده پیمان مجتبی
چون خار باش بین گلستان مجتبی

آواره باش بین کرم خانه حسن
سامان گرفته بی سر و سامان مجتبی

لالا نگفتنت

زهرا بس است سر به سر به سر غم گذاشتی
اصلا خیال کن که تو محسن نداشتی

لالا نگفتنت جگرم را نمک زده
گهواره ماند و طفلِ به دنیا نیامده

دکمه بازگشت به بالا