می زنم جار که غمخوار فقط فاطمه است
تا ابد ماه شب تار فقط فاطمه است
دشمن ما همه دنیا بشود یا نشود
غم نداریم اگر یار فقط فاطمه است
می زنم جار که غمخوار فقط فاطمه است
تا ابد ماه شب تار فقط فاطمه است
دشمن ما همه دنیا بشود یا نشود
غم نداریم اگر یار فقط فاطمه است
ای همیشه سایه ات روی سر ما فاطمه
ما نبودیم و تو بودی مادر ما فاطمه
بعد بسم الله تنها بوده اسم اعظمت
صفحه صفحه زینت هر دفتر ما فاطمه
ای رفیق روز تنهایی ، تو تنهایی چه قدر
تو کجا و ما کجا دلواپس مایی چه قدر
راه معلوم است و ما بیراهه گردی می کنیم
خسته از بی دردی ما اهل دنیایی چه قدر
ما همیشه ریزه خوار خوان مولاییم و بس
از عناوین جهان مجنون و شیداییم و بس
تا خدا باشد خدا ممنون زهراییم و بس
بنده ی زینب سلام الله علیهاییم و بس
سلام ای دختر موسی ، سلام ای فوق باورها
سلام ای سرو ِ در سایه ، سلام ای سایه ی سرها
چه در غیرت ،چه در عفت ، چه با این عمر کوتاهت
تو دادی پیروی از مادران را یاد دخترها
خبری آمده که نوبت محشر شده باز
خبری آمده که دوره غم سر شده باز
خبر از معجزه سوره کوثر شده باز
خبری آمده که فاطمه مادر شده باز
امشب دوباره در هوای سامراییم
پشت در ِ دارالشفای سامراییم
روضه به روضه ما گدای سامراییم
سینه زنان ِ مجتبای سامراییم
هر چه هستم حتم دارم ، دوستم دارد حسین
نیست غم در روزگارم ، دوستم دارد حسین
اوست یارم ، قبل دنیا آمدن تا بعد مرگ
در خزان و در بهارم دوستم دارد حسین
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشن دین باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد
ما غلامیم غلام دو اباعبدالله
دل ما خورده به نام دو اباعبدالله
شیعه را داد نجات از همه طوفان ها
کشتی لطف مدام دو اباعبدالله
عمری مرا تو بیشتر از من دعا کردی
من معصیت کردم ولیکن تو حیا کردی
دادی جوابم را تو بی چون و چرا اما
چون و چرا کردم مرا وقتی صدا کردی
دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو
در انتظار و هوایی آسمانی تو
بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز
هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو