منصب شاهانه

آواره ی عشقیم و غم خانه نداریم
بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم
آنقدر خمار گل خوشبوی حسینیم
کز شدت مستی غم میخانه نداریم

روشنی دل

عاشق عشقم و دامان رضا می گیرم
من ناقابل از این راه بها می گیرم

رونقی نیست اگر در دل ویرانه ی من
میروم مشهد و از شاه صفا میگیرم

عمریست که ما عاشق

عمریست که ما عاشق و در جوش و خروشیم

شدعشق علی حلقه و ما حلقه به گوشیم

گیریم سزای همه شد آتش دوزخ

گر یار پسندد به خداوند خموشیم

از روز ازل

از روز ازل ساقی میخانه علی بود

خم و قدح و ساغر و پیمانه علی بود

روزی که برافراشته شد خیمه ی خلقت

دیدند همه صورت جانانه علی بود

غیر علی ع

 

ما غیر علی دلبر و ارباب نداریم

سوگند که بی عشق علی تاب نداریم

از روز ازل نام علی را که شنیدیم

دیوانه شده ایم و خور و خواب نداریم

من خراب گوشه ی

من خراب گوشه ی چشمی شدم
من به صید افتاده ی دامی شدم

طاق ابروئی مراسرمست کرد
خنده های زیرلب پابست کرد

بهترین نقطه دنیا

بهترین نقطه دنیا حرم سلطان است.

پاکتر از دل دریا حرم سلطان است.

بی پناهی؟ اگراز غصه به خود می پیچی

التیام همه غمها حرم سلطان است.

اذان آخر

امشب علی می بیند اشک دخترش را

در کوفه می گوید اذان آخرش را

مرغابیان خانه دامن را نگیرید

خالی کنید ای عرشیان دور و برش را 

غم هجران

با من مست بگوئیدکه میخانه کجاست؟

ساغروجام می و باده ی مستانه کجاست؟

روزگاریست که میخانه به میخانه روم

در پی ساقیم و ساقی فرزانه کجاست؟

در جست و جوی عشق

 

درجست و جوی عشق به دنبال رضائیم

ماگرچه گداییم همه مال رضائیم

گرمست و خراباتی و ویرانه نشینیم

عمریستمقیم حرم خال رضائیم

خماری

 

می دید خدا درد خماری جهان را

پس کرب وبلا ساخت خماری رود از یاد

 

مسعود مهربان

موی حسین

قیامت موج گیسوی حسین است

صراط و محشر ابروی حسین است

طنین سور اصرافیل حتما

صدای شانه در موی حسین است

 مسعود مهربان

 

دکمه بازگشت به بالا