شعر وروديه محرم

ماه عزا

منتظر مانده ام از راه محرم برسد
نه فقط من به همه عالم و آدم برسد

فاطمه بر سر من منت اگر بگذارد
نصب پرچم به حسینه به من هم برسد

صف به صف پشت در خیمه نشستیم همه
بلکه یک ذره به ما نیز از این غم برسد

رفته رفته دل ما رفت به قربان غمش
همه از عیش گذشتیم که ماتم برسد

پسرش را به روی دست گرفت رفت حسین
زنده مانده ست کمی آب به او هم برسد

وسط معرکه فریاد زد و گفت حسین
یک نفر نیست در اینجا که به دادم برسد

رسول عسگری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا