شعر شهادت حضرت زهرا س

شعر روضه جانسوز حضرت زهرا (س)

ای شعرِ ناسروده ی هستی کلام تو
آیاتِ آسمانی وحی است نام تو
عرشِ خداست گوشه ی ایوان بام تو
حالا به التماس نشسته امام تو

شعر روضه فاطمیه

باید آیینه را قسم بدهم
صورتت را به من نشان بدهد
دیدن روی ماه تو, تنها
میتواند به من توان بدهد

شعر فاطمیه

من و روضه خواندن که کار همیشه ست
نه آن روضه هایی که بی اصل و ریشه ست
همان روضه ی سنگ های مزاحم
و آیینه ای که لگدمال تیشه ست

روضه فاطمیه

درد تو نیست به جز معجزه درمانش,آه!
عمرتو نیست به جز تلخی پایانش,آه!

ترس زینب همه از غصه ی فردای تو بود
و از آرامشِ قبل از شبِ توفانش ,آه!

شعر روضه حضرت فاطمه (س)

باید که بر دیوار بگذارم سرم را
دنیا گرفت از من تمامِ باورم را

دستانِ لرزانم چگونه می تواند
تدفین نماید پاره های پیکرم را !؟

شعر روضه بستر شهادت

مثل شمع سحری اب شدی از گریه
از خودت بی خبری اب شدی از گریه
بسترت خیس شد از اشک بیا گریه نکن
ناله ها از نفس انداخت تو را گریه نکن

شعر روضه حضرت زهرا (س)

خسته ای از جفای شهر ولی
بهر رفتن چنین شتاب نکن
بی تو ماندن تصورش سخت است
خانه را بر سرم خراب نکن

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

این شمع وقتی رفته سوسو رو به قبله
خورشید می تابد ازاین سو رو به قبله

وقت نماز فاطمه مانده ست عقلم
قبله به او رو کرده یا او رو به قبله؟

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش

مدینه بود و غم و غصه های بسیارش

مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است

خواندن روضه در چند برابر سخت است

از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن

از حسن بغض پی بغض: برادر سخت است

شعر روضه حضرت زهرا س

از بسکه دلم را غم جانکاه گرفته

راه نفس از پیچ و خم آه گرفته

یارب چه خسوفی است که پوشانده قمر را

خورشید ز نیلی شدن ماه گرفته

زبانحال امیرالمومنین سلام الله علیه" "بعد از شهادت"

قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست
پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست؟
تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی
و این مزار, مزار تو نه مزار علیست

دکمه بازگشت به بالا