شعر ولادت اهل بیت

مولای من

رسید آنکه ز لعل لبش گهر ریزد
سزد که پیروش از غیر او بپرهیزد
به آیه آیه ی قرآن قسم که این آقا
*ز بند بند وجودش علی علی خیزد

 اصغر چرمی

یا اهل بیت النبوه

به پریشانی هر زلف پریشان سوگند
به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند
به نمک زار به هر تشنه‌ی باران سوگند

فخر خلائق آمد

از لطف خدا ، فخر خلائق آمد
معشوق دل شیعه ی عاشق آمد
فریاد بزن که بشنود دشمن دین
امروز خود *وعده ی صادق* آمد
 اصغر چرمی

یا اهل بیت النبوه

آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد

لاحول و لا قوه الاّی رسولان

عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست

خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست

نور محض علی الدوام

آن کسانی که باورم دارند
سائل اما زر و دِرَم دارند
دوستان فقیر من، غنی اند
دیده بر صاحب کرم دارند

حضرتِ شاهِ خراسان

خدا وقتی به جسمَش ریخت در روز ازل جان را
به قلبم داد عشقِ حضرتِ شاهِ خراسان را

دمید از ذره ذره روح خود بر ضامنِ آهو
وَ این یعنی ضمانت کن پس از این هر پریشان را

تولّای رضا(ع)

کاش ای سالک، مسیرِ حق روی
مَردِ رَه گَردی، اسیرِ حق شوی

سِرّ توحیدی، ولای مرتضاست
شَرطِ توحیدی، تولّای رضاست

شهنشاه و مولای طوس

چه زیباست غرق رهایی شدن
رها در حریم خدایی شدن

در آغوش پروانه ها پر زدن
شبیه کبوتر، هوایی شدن

جانم رضا(ع)

چشم خود را بستم و دیدم حرم را بازهم
احترام خادمانِ محترم را بازهم

بین من با تو فقط یک چشم بستن فاصله‌است
احتیاجی نیست بردارم قدم را بازهم

یا علی ابن موسی الرضا(ع)

مانده ام مثل کجا می شده ایران بی تو
یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو

مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند
نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو

حضرت سلطان

سلام حضرت والا سلام حضرت سلطان
سلام رحمت پروردگار حضرت باران

قسم به نان تنوری خانه ات که همیشه
به دستهای گدا داده است دست شما نان

دکمه بازگشت به بالا