شعر ولادت اهل بیت

آقای من

روشن تر است این پسر از ماه،صورتش
گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش

ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته
معلول خیره ست به دقت به علتش

این الرجبیون

هلال ماه رجب مقدمت مبارکباد
دوباره پرتو رویت به شهر ما افتاد

سلام ماه خدا ماه عفو و بخشایش
ز یمن تو شده بیت گلین دل آباد

شبیه نور

شبیه نور؛ بی پایان خصالِ حضرتِ باقر(ع)
قلم شرمنده شد از وصف حالِ حضرتِ باقر(ع)

چه خورشیدانه روشن کرد تکلیف خلایق را
احادیث گوهربار و زلالِ حضرتِ باقر(ع)

ولی الله آمد

پهن شد سفره ی رحمت ، ولی الله آمد
آب و آیینه بیارید شهنشاه آمد
خیره شد چشم فلک ، ماه تر از ماه آمد
اولین مژده ماه رجب از راه آمد

یابن فاطمه(س)

زد باد صبا مژده که ماه رجب امد
از عشق خدا هیبت عالم به تب امد
ان نغمه که مطرب زده از چنگ الهی
چنگ همه عالم به صدا از طرب امد

یا باقرالعلوم

مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم
از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم

یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است
پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم

یا باقرالعلوم

پـر از سـتــارهٔ دانــش شـد آسـمــان دلـت
تـمـام علـم نـهـفـتــه‌ســت در مـیــان دلت

به محضر تو همه هسته‌های علم شکافت
خـــرد چـو گــوهــر دریــای بی‌کـران دلت

یا باقرالعلوم

دنیا سیاه بود که نوری بلند شد
خورشید از کرانه ی دوری بلند شد
در بین شهر نغمه‌ی شوری بلند شد
در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد

یابن الحسین(ع)

آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد

یا زهرا(س)

گاهی یک حرف به دریایِ سخن می ارزد
آنچنان که لبِ بلبل به چمن می ارزد

گاهی اوقات میانِ ستم ِ فاصله ها
بردنِ نام ِ محمد به قرن می ارزد

بهار بی خزان آمد

زمستان دوره اش سر شد ، بهار بی خزان آمد
تمام علت خلق ِ کران تا بی کران آمد

چه غوغایی شده بر پا ، که دنیا آمد امشب که
سراسیمه جنان بهر زیارت بر جنان آمد ؟!

یا فاطمه الزهرا(س)

چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته
منا و مروه و حتی صفا اجازه گرفته

چه دختری که برای غم دقایق عمرش
قَدَر نشسته دو زانو، قضا اجازه گرفته

دکمه بازگشت به بالا