سلام حضرت والا سلام حضرت سلطان
سلام رحمت پروردگار حضرت باران
قسم به نان تنوری خانه ات که همیشه
به دستهای گدا داده است دست شما نان
سلام حضرت والا سلام حضرت سلطان
سلام رحمت پروردگار حضرت باران
قسم به نان تنوری خانه ات که همیشه
به دستهای گدا داده است دست شما نان
مهربان قهر نکن وضع گدا در خطر است
سگ ولگرد شما دور حرم در به در است
زهره ترکیده منم ، اخم نکن جان جواد
خودم و دار و ندارم همه قربان جواد
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است
قطره هایی ست که در حسرت اقیانوس است
آمدن سمت حریمت همه رویای من است
دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است
ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا
پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا
چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا
هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا
ابری که از سرابِ عَدَم پا گرفته است
باران شدهست، پنجرهات را گرفته است
حَبلُالوَرید، شاهدِ نبضِ زیارت است
در سینه جای قلب، حرم جا گرفته است
طلوع شمس نديدي ز نجم اگر محسوس
ببين ز نجمه به عالم طلوع شمسِ شموس
نموده انفس و آفاق را قرين سرور
شهی كه نفس نفيسش بود انيس نفوس
کاری برای این بدِ بی آبرو کنید
با صحن انقلاب مرا روبرو کنید
قلب مرا گرفته و در گوشه حرم
با تکّه های آینه لطفا رفو کنید
نقل است که فخر علما ، شیخ بهایی
شد شامل لطف و کرم خاص خدایی
گفتند بیا فاطمه داده است رضایت
معمار حرم باش ، علی کرده جدایت
ازدحام است درِبیت امام هفتم
جن و انس و ملک آنجاست چه غوغا شدهاست
همگی با دلتان راهی آنجابشوید
باز در عرش خدا ولوله برپاشده است
آهو برو کناری و جای مرا بده
ته مانده ی غذای سرای مرا بده
سهمیه ی امام رضای مرا بده
مشهد, بیا و کرب و بلای مرا بده
قدم آهسته میگرفتم تا
خوب روحم عجین شود با تو
بین زوار خوب دیده شوم
فرق پیدا کنم که تنها تو …
انعکاس شور و امید شعف باب الجواد
زائر تو ایستاده جان به کف باب الجواد
این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست
یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد