فکر مشهد به سرت زد , تو شفا می گیری
در همین رفت , وَ آمد , تو شفا می گیری
صد و یک بار بگو “ضامن آهو مددی”
پس از این ذکر , به اَبجَد , تو شفا می گیری
فکر مشهد به سرت زد , تو شفا می گیری
در همین رفت , وَ آمد , تو شفا می گیری
صد و یک بار بگو “ضامن آهو مددی”
پس از این ذکر , به اَبجَد , تو شفا می گیری
خدایا من گنهکارم, خودت گفتی که می بخشی
خودت گفتی که غفارم, خودت گفتی که می بخشی
خدا, بازار خوبانت از آن سمت است من اینجا
بساط معصیت دارم, خودت گفتی که می بخشی
شکر خدا اهل کرم ما را خریدند
هر چند که نالایقیم اما خریدند
بی آبرو بودیم و بی ارزش ولیکن
محض رضای حضرت زهرا(سلام الله)خریدند
ای آنکه شرح فضل تو خیلی مُفصّل است
فیضِ نوشتن از تو همان فیضِ أَکمَل است
با اینکه شعرِ مـدحِ تو أغـلَـب مُطَوّل اسـت
جانِ سُخن خلاصه در این بیتِ مُجْمَل است
کارم شده ز دوری تو سوختن, بیا
بر این دل شکسته ام آتش مزن, بیا
یعقوب هم به گریه ی من گریه می کند
کنعان به گل نشست, عزیز وطن بیا
در دلم پنجره ای رو به دلت باز کنم
تا که چشمان تو را با خبر از راز کنم
با نگاه تو نمانده است که پرواز کنم
تا خریدار شمائید کمی ناز کنم
وقتی که نیستی تو, بهارم بهار نیست
وقتی که نیستی تو, به دلها قرار نیست
این روزهای تلخ که بی تو به شب رسند
آهسته مردن است, دگر انتظار نیست
من مریض هجرم و رویای درمان کافی است
پس تبم را خوب کن , کابوس و هذیان کافی است
بهر درمان تمام دردهای لاعلاج
آه … آقا یک نگاه تو به قرآن کافی است
گل های بهاری همه غبطه به تو دارند
در حسرت رویت همه گل های بهارند
آرامش رخساره ی تو رشک نسیم است
گل ها به جز از روی تو آرام ندارند
نسیمی آمد و درهای آسمان وا شد
در آسمان مدینه ستاره پیدا شد
همینکه غنچه ی یاسی دگر شکوفا شد
خبر رسید دوباره حسین بابا شد
او را زجنس نور خدا افریده است
اصلا مپرس کی و کجا افریده است
لیلای خانواده خورشید زاده ها
ممنونم از خدا که تو را افریده است
حسّی از عشق فراتر متولّد شده است
نـور در قالب اَختر متولد شده است
جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است
ماه بانوی مُـطهّر متولّد شده است