اشعار امام رئوف

ندارم وحشت

 

دلم را کرده ای امشب روان سوی خراسانت
دخیلم بسته ای با شال غم در کنج ایوانت

“تو آن کردی به جان ما که ابراهیم با آتش”
کویر خشک با مهر و تولا شد گلستانت

عشق رضا

زانو زدن پیش تو بالا دستمان کرد
این رو زدنهای به جز تو پستمان کرد

یکبار دستان ضریحت را گرفتم
این شد که در این آستان پابستمان کرد

مشهد تو

بهشتِ نقشه‌ی جغرافیاست , مشهد تو
درِ ورودی عرش خداست , مشهد تو

به ربَّنای قنوتم قسم که آقا جان …
مراد قلبی ام از آتِناست , مشهد تو

دکمه بازگشت به بالا