اشعار روضه فاطمیه

شعر روضه در و دیوار

یک بار نه , شدی تو گرفتار بارها

برخورد کرد سینه و مسمار بارها

دشمن مگر نَفَس نَفَست را شنیده بود

بد زد به استخوان تو انگار بارها

شعر روضه حضرت زهرا (س)

شکستن ات کمرم را شکست فاطمه جان !

علی کنار تو از پا نشست فاطمه جان !

تمام ماحصل عمرمان در این نه سال

هر انچه بافته بودم گسست فاطمه جان !

شعر روضه حضرت زهرا (س)

کم کم فضای خانه نفس گیر میشود
کم کم زمان , برای علی دیر میشود

بیچاره مجتبی , چه عذابی کشیده است
دارد ز داغ بی کسی ات پیر میشود

شعر روضه حضرت زهرا (س)

استخوان تو که مو بردارد

شانه ام لرزش دیگر دارد

موی تو صد گره ی تر دارد

گره های تو چه در سر دارد؟

دکمه بازگشت به بالا