اشعار شب اول محرم

عاشق

حسرت به دل , نماندم و حاجت روا شدم

حالا دوباره با غمتان , آشنا شدم

از کودکی که نامِ تو را گفت مادرم

یک دل نه صد دل , عاشق نام شما شدم


رسیدیم

رسیدیم اینجا دل من تکان خورد
چه شد ناگهان محمل من تکان خورد

رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا
چرا پرده محملم رفت بالا

محرم آمد

راه را باز نمایید محرم آمد
دم بگیرید که هنگامه ماتم آمد
دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید
مادری دست به پهلو, کمری خم آمد

من مث نامه ی سربسته شدم

من مث نامه ی سربسته شدم
مثل یک دل,دل بشکسته شدم
در زدم تو خونشون رام ندادن
انقده قدم زدم خسته شدم

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

قدری به این سفیر خودت اعتنا بکن

تنها…شکسته…خسته و شرمنده ام حسین

مسلم غریب گشته برایش دعا بکن

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

روضه من مقدمه نمیخواد…

هرچی برات بگم کمه به ولله

کوفه نگو جهنمه به والله

امیری حسینُ نعم الامیر

برایِ توخبر از کوفه دیر آوردند

بیا ببینچه به روز ِ سفیر آوردند

دو روزیاست که آهنگرانِ بی انصاف

برای پیکرِ تو نعل و تیر آوردند

دلم شور می زد که از دور دیدم

دلم شور می زد که از دور دیدم

دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانی از کوفه و غصه هایش

که پیغمبر روضه یک شهیدند

دلم شور می زد

دلمشور می زد که از دور دیدم

دوپیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانیاز کوفه و غصه هایش

کهپیغمبر روضة یک شهیدند 

شرمنده ام حسین

از راه دور نوکر خود را صدا بکن

قدری به این سفیر خودت اعتنا بکن

تنها…شکسته…خسته و شرمنده امحسین

مسلم غریب گشته برایش دعا بکن

کوفه نگو جهنمه

شهادتم مسلّمه نمیخواد….

روضه من مقدمه نمیخواد…

هرچی برات بگم کمه به ولله

کوفه نگو جهنمه به والله

حرف آخر

یک طرف سرمستی و غوغای عالم گیرشان
یک طرف طومار امضاهای بی تاثیرشان

دکمه بازگشت به بالا