اشعار محرم

شعر دوطفلان حضرت زینب س

چون روان گشت عقیله ز در خیمه به آه
دیده گریان و دوان جانب آن حضرت ماه

رفت رخصت طلبد زار ز درگاه حسین
که کند هدیه دو طفلش به سر راه حسین

بنا نبود

بنا نبود بمانی غریب در صحرا
و خواهرت بشود بی نصیب در صحرا

بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیم خط بزنی

اسـم أعظـم زینب

 

اسـم أعظـم زینب است
اوّلین ذکـرم حســین و آخـرین دَم زینب است
زیـنت شـیر خُداســـت
پــس خُدا هم زینتش قـدرِ مُـسلّم زینب است

ای آینه خواهر

 

تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت
تا اشک ز چشم ترت افتاد دلم ریخت

امروز میان تو و حربن ریاحی …
تاصحبتی از مادرت افتاد دلم ریخت

لهوف

 

در سرخی نگاه شما غم درست شد
از آن غروب بود که ماتم درست شد

از سال شصت و یک که زمین خورد آسمان
حال و هوای ماه محرم درست شد

خضاب

راوی نوشت روی تنت پا گذاشتند
سر را جدا نموده و تن را گذاشتند

آقا بگو که بی صفتان روی پیکرت
جایی برای بوسه ی زهرا گذاشتند؟؟

گریه کنید

 

باید از داغ یار گریه کنید
مـثل ابـر بـهار گریه کنید

آمـده مـاه روضـه و ناله
با دلِ بی قرار گریه کنی

شعر روضه حضرت علی اکبر (ع)

از پسرها جگر درست شده

از جگرها پسر درست شده

چقَدَر باغبان خمیده تا

پیش چشمش ثمر درست شده

شعر روضه حضرت علی اکبر(ع)

دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
لب گشا, لبخند تو, دفعِ بلاها مى کند

کاش مى ماندى کنارم خوش قد و بالاى من
خیمه از وقتى که رفتى فکر فردا مى کند

شعر روضه حضرت رقیه (س)

این طرف سنگ سوی قافله می اندازند

آن طرف سکه  سوی حرمله می اندازند

تا رسیدیم به شامات نشد گریه کنم

وسط هق هق من هلهله می اندازند

شعر مدح و روضه حضرت ام کلثوم (س)

قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن , سلمان شدن , منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست

شعر روضه زبانحال حضرت زینب (س)

آمده موسم تنهایی و حیران شده ام
دادم از دست تو را, سخت پریشان شده ام

رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام
نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام

دکمه بازگشت به بالا