اشعار مصائب حضرت زینب

چشم‌ سنگین

خواهرت تفسیر کرد آیات قرآن تورا
سنگ‌خوردم تا نبینم سگ باران تورا

چندشب پیشم نبودی گیسویت اشفته شد
بعد من کی شانه‌ زد موی پریشان‌ تو؟!

روی نیزه

عجیب نیست اگر روی نیزه سر بالاست

جواب مرد به ذلت جواب سر بالاست

سری به نیزه دو لب آیه های شیرین خواند

از آن به بعد دگر قند نیشکر بالاست

خورشید پیر

خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت

نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت

داغ برادری اثرش تار دیدن است

انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت

دکمه بازگشت به بالا