حسن کردی

در جهانی که در آن شوق به فردا هیچ است

در جهانی که در آن شوق به فردا هیچ است

تا تو امید منی غصه و غم ها هیچ است

به طبیبان جهان رو نزنم در هر حال

درد تا درد حسین است مداوا هیچ است

لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود

لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود
تلخ کامی های ما با روضه شیرین میشود
کفه اعمال ما از نور سجده خالی است
این سبک وزنی به نور اشک سنگین میشود

بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد

بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد

علی صراحت دین است و دین کنایه ندارد

سقوط کرده به گرداب جهل هرکه بگوید

کتاب روشن حق بر غدیر ایه ندارد

زخم هایم شده این لحظه مداوا مثلا

زخم هایم شده این لحظه مداوا مثلا
چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلا

آمدی تا که تو هم بازی دختر بشوی؟
باشد ای رأس حنا بسته! توبابا مثلا

تا بخشش عطای کریمان همیشگی ست

تا بخشش عطای کریمان همیشگی ست
در این محیط بوی خوش نان همیشگی ست
انها گدایشان غم فردا نمیخورد
اینجا بنای سفره احسان همیشگی ست

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم

توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه هیات باقی ست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست
این سبک زندگی سند افتخار ماست
ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم
فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست
روضه به روضه پای شما پیر میشویم

از میان وصل و هجران سوز هجران بهتر است

از میان وصل و هجران سوز هجران بهتر است
درد عشقت پیش ما از هر چه درمان بهتر است
با خودم گفتم چه ارم محضرت دیدم که نه
دست خالی امدن پیش کریمان بهتر است

با هر نسیم

با هر نسیم زخم سرت تیر می کشد

گریه نکن که چشم ترت تیر می کشد

نیزه نشینیِ تو مرا میکشد حسین

قلبم شبیه زخم سرت تیر می کشد

رقیه خاتون سلام الله

گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام

مانند زخم های لب تو شکسته ام

بابا عجب شده است که از نی درآمدی

بر دیدن خرابه نشین با سر آمدی

شورحسینی

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

این سبک زندگی سند افتخار ماست

ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم

فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست

عاشورا

گفتم اگر سرت نبود پیکر تو هست

مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست

اما چه پیکری که چه راحت بلند شد

دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد

دکمه بازگشت به بالا