حضرت ولیععصر

به یک نگاه تو

به یک نگاه تو بیمار می شود دل من

به یک کرشمه گرفتار می شود دل من

برای درک حضور تو ای گل نرگس

همیشه راهی گلزار می شود دل من

سر سال است

سر سال است بیا کیسهی مارا پر کن

کاسه ی چشم من ازروضه ی زهرا پر کن

جای خالی مرا در حرمتای مولا

به دو دستان یداللهیسقا پر کن

ماهم گدائیم

آقابه ماهم سربزن ماهم گدائیم
دراین بیابان گم شدیم اصلاً کجائیم؟

ساعات عمر

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت‏
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

همیشگی

با اینکه همیشه همگی غرق گناهیم
عمریست که در حسرت دیدار تو ماهیم

دعا کن

دعا کن مست و شیدای تو باشم

که محو روی زیبایتو باشم

نمایم خانه ام رااب و جارو

که شاید منپذیرای تو باشم

همیشه کوچه ی ما

 

همیشه کوچه ی ما عطری از شمادارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد

شکر خدا

شکر خدا که بر سر ما هست سایه ات
باشد امید بنده, مرا هست سایه ات

زائر سجاده

تا گریه هست دانه ی ما بیجوانه نیست

تا روضه هست هیچ دلی بی بهانهنیست

گرچه دلم گرفته از این روزهایسرد

از آتش فراق دلم بی زبانه نیست

دست شفا کجاست

دست شفا کجاست که بیمار شد دلم
بر گیسوی تو باز گرفتار شد دلم

بوی تورا گرفته

بوی تورا گرفته دل و این دهان من

از بس صدات کرده گرفته زبان من

صبح و مساء نه که فقط چند لحظه ای

اینجا برای گریه بشو میهمان من

نگاه مادرت

چه غم اگر, که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد

دکمه بازگشت به بالا