روضه

یا ولی الله…

دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما

ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو
دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما

الهی العفو…

خبر آمد رمضان است خدا… میبخشد
بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد

معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا می بخشد

یا امیرالمومنین(ع)

به عشق علی مادرم داده شیرم
که باشم همیشه غلام امیرم

گرفت اختیار مرا و چه بهتر
که از مدح او تا ابد ناگزیرم

من وتنهایی

لذت اشک مناجات ,سحر مشهود است
حال آشفته دل از دیده تر مشهود است

منتی نه زکرم دست زمین خورده بگیر
همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است

شیشه ی قلب

آخر ماجراست این بستر
پلکهایش دوباره سنگین شد
زیر لب باز یا حسینی گفت
سفره ی بی کسیش رنگین شد

شعر روضه تخریب بقیع

بوی غم بوی عزا دارد بقیع
غربتی بی انتها دارد بقیع
اشک زهرا روی خاکش ریخته
روز و شب حال بکا دارد بقیع

شعر روضه حضرت رقیه (س)

این طرف سنگ سوی قافله می اندازند

آن طرف سکه  سوی حرمله می اندازند

تا رسیدیم به شامات نشد گریه کنم

وسط هق هق من هلهله می اندازند

شعر روضه فاطمیه

«از زبان حضرت زهرا(سلام الله)کنار مزار پیامبر اکرم صلی الله»

اگرچه سایه ای از دخترت به جا مانده
رسیده ام که بگویم قرارِ ما مانده

رسیده ام سرِ خاکی که سایه بانش ریخت
نشسته ام؟ نه قد و قامتم دو تا مانده

ماسوا هست

ماسوا هست پریشان اباعبدالله
عاشق و بی سر و سامان اباعبدالله

حق گواه است که پاینده و جاوید شود
هرکه جان داد به جانان اباعبدالله

روضه ی گودال

بر پیکر تو به نیت حد می زد
بی آنکه کمی شود مردد می زد

روضه هایی عجیب می خواند

روضه هایی عجیب می خواند

از شب و روز کربلای حسین

با خجالت به زینبش می گفت:

پسرانم همه فدای حسین

 

دکمه بازگشت به بالا