ساقی

پسـرِ شیرِ خـدا

تـیغِ اَبرویِ تو بُرَّنده تر از شمشـیر است
رشته یِ دل به سَرِ گیسوی تو زنجیر است
عشق توعشقِ حسین است…وَعالمگیر است
سر سِپردن درِ این خانه اگر تقدیر است…

میکده

 

ساقی به پیاله باده کم می ریزی

این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

از گردش ساغرت شکایت دارم

آسوده بریز! بنده عادت دارم

خم ابرو

 

ما از خم ابروت به توحید رسیدیم

جز رب به پس چهره تو هیچ ندیدیم

رفتیم به مسجد که کمی باده بنوشیم

در وقت اذان زود به میخانه دویدیم

زخمی ام التیام می خواهم

زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم

السلامُ علیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم

لافتی الا علی (ع)

هستی مثل ساقی کوثر نداشته ست

اعجاز خلقت است و برابر نداشته ست

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته ست

دکمه بازگشت به بالا