شعر باب الحوائج

کودکِ دلبند

در کنارِ قبرِ تو ماندم به تنهایی علی..

در خیالم ساختم تصویرِ زیبایی علی..

مرقدِ ششگوشه را کعبه تصوّر می کنم

محورِ این قبله ای از بس معلّا یی علی

امان نامه

هرکه گرفتار غمت می شود
زنده به احیای دمت می شود

قطع یقین لطف نگاه شماست
تا که کسی محتشمت می شود

غریب ترین

ای حجره ات غریب ترین جای این جهان
در قتلگاهت…. آه… کسی نیست روضه خوان

جز مادری جوان که ز جان آه می کشد
هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان

دکمه بازگشت به بالا