شعر روضه حضرت زهرا س

خزان

ای آسمان ببار ولی بی امان ببار
بر باغبان باغ گرفته خزان ببار

اصلا بیا و بر سر حیدر خراب شو
یا نه, به قبر خاکی این بی نشان ببار

کمکم کن

شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟
گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب

کمکم کن که به محراب نمازم بروم
تا به آرامگه راز و نیازم بروم

یگانه

مردی یگانه بود و بانویی یگانه
آهسته می‌رفتند از خانه شبانه

همراه هم بودند مثل دو غریبه
پهلو به پهلو, پا به پا, شانه به شانه

به احترام علی

به رسم فرقه ی عشاق ساده باید مُرد
به احترام علی ایستاده باید مُرد
چه بی اراده و چه با اراده باید مُرد
برای غربت این خانواده باید مُرد

دعاى قنوت

بزرگ مدینه بزرگ همه
دعاى قنوت شب فاطمه
.
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت در آمدم

گریه می‌کند

گل , بر من و جوانی من گریه می‌کند
بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم , جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

تسبیحِ اهلِ ذکر

خورشیدِ با سخاوتِ هر خانه مادر است
معنایِ نابِ حضرتِ ریحانه مادر است

تسبیحِ اهلِ ذکر, منقّش به نام اوست
سرّ وجوبِ سجدهٔ شکرانه مادر است

بس کن

شبیه شمع , تمام تو آب شد بس کن
که مثل حال تو حالم خراب شد بس کن

برای غربت من باز چشم تو خون شد
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن

غلاف

ناگهان در واشد و مسمار پهلو را گرفت
دست شعله بی محابا پای گیسو را گرفت
 
پهلوی زخمی جدا و صورت نیلی جدا
یک غلاف بی مروت جان بانو را گرفت

قدخم

چه شد ای مادرمحزون که زمین گیرشدی چه شده دستخوش این همه تغییرشدی

دودهه نیست زعمرتوگذشته اما باورش سخت بود زودچراپیرشدی

زودترازهمه کس مزد رسالت دیدی کاردنیاست تومظلومه تکفیر شدی

بین قدخم وگیسوی سفید وتن زخم گوشه خانه ی آتش زده زنجیرشدی

رحم کن نرو

رو به خزان بهار علی ,رحم کن نرو

زهرا به حال زار علی ,رحم کن نرو

آتش زدی مرا تو به عجّل وفاتی ات

آسیمه سر ,قرار علی ,رحم کن نرو

کنج بستر

کنج بستر مانده ای بال و پرت را بسته ای
لاله زار زخم های پیکرت را بسته ای

تا که یک چشمت کمی مبهم تماشایم کند
پلک مجروح و کبود دیگرت را بسته ای

دکمه بازگشت به بالا