شعر مدح حضرت علی

غلام کوی تو

ببین دلتنگی بی حدّ و حصر این اهالی را
بگو باد صبا آرَد هوای آن حوالی را.‌‌..
.
گناهم را خدا ای کاش بسپارد به دست تو
که من میخواهم از دست تو حتی گوشمالی را

یا ایها الساقی

به نام او که با نامش خدا داده است تلقینم
که جز نام علی در اعتقاداتم نمی بینم
.
علی کاف لعبده، این شعار هر خدا جویی است
خدا می داند و من! گر که غیر از این شود دینم

فقط حیدر امیرالمومنین است

در مُلک خدا سکه به نام همه کس نیست
خورشید ولا ساکن بام همه کس نیست

جبریل سلام آور حق است برای
این مرد که محتاج سلام همه کس نیست

پرچم حق

باید دهان را با گلاب ناب شوییم
آنگاه بر لب ذکر حیدر را بگوییم
آنقدر می با عشق حیدر سرکشیدیم
در میکده خود باده ایم و خود سبوییم

یا علی ولی الله

مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي
بنده يا هو شدم ، بنده مولا علي
عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي
فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي

علی جانم

بچرخان ذوالفقارت را بزن سرهای دشمن را
بکش تیغ و بزن گردن قلندرهای دشمن را

میان معرکه چرخی بزن تا که ابالفضلت …
بیاموزد چگونه میزنی پرهای دشمن را

علی عالی اعلا

علی آن پادشه بی همتا
روح تسبیح و مناجات و دعا

پیشوا ،رهبر، امام و مولا
علی عالی اعلا، والا

باب الله

بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود

بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود

علی جانم

من کویرم لب من تشنه‌ باران علی‌ست
این لب تشنه‌ پرشور غزل‌خوان علی‌ست

این که گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست
به یقین سفره‌ گسترده‌ دامان علی‌ست

جانم علی

بهترین معنی از کریم؛ علی‌ست
در تفاسیر ما “نعیم” علی‌ست

آنکه ارواح انبیا بودند
آستان‌بوسش از قدیم؛ علی ست

علی جانم

ای خاک کف پای تو بـر فرق شهان تاج
ایجاد جهان آمده بر جود تو محتاج

از وصف سخای تو همین بس بود ای دوست
کآمد سر خوان تو نبی در شب معراج

مجنون علي

در حسرت خم خانه به خم خانه ي بعدي
مستي زده پيمانه به پيمانه ي بعدي

ميگفت بيائيد و بمانيد و بميريد
از عشق تو ديوانه به ديوانه ي بعدي

دکمه بازگشت به بالا