شعر مدح و مرثيه امام حسن

هو الكريم

پای فقیران می‌رود سوی کریمان
تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان
هرکس گداتر شد مقرب‌تر شد اینجا
هستیم ما زانو به زانوی کریمان

گيسوي سپيد

عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد
هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد

آنقدر کریمی که گدا از سر کویت
از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد

چهارمين صراط

چهارمين صراط مستقيم بود
كسي كه فرش خانه اش گليم بود
خدا نبود اگر چه او كريم بود
كسي كه كم صداش مي كنيم بود

دکمه بازگشت به بالا