شعر مرثیه امام باقر

بغض

بغضش شکست و چشم دلش پر ز آب شد
تا خاطرات کرب و بلا بازتاب شد

یک عمر روضه خواند ولی در شب فراق
سر رفت صبر او و غمش بی‌حساب شد

شعر روضه امام باقر علیه السلام

مگر میشود گریه بسیار کرد..
مگر میشود دیده خونبار کرد..
مگر میشود صحبت از خار کرد..
مگر میشود نقل بازار کرد..

وارث کربلا

منم سر چشمه ی علم الهی
محمد اِبنِ زین العابدینم
من از بابا و مادر هر دو منصوب
به جد خود امیرالمومنینم

دکمه بازگشت به بالا