نام تو راحتِ جان است اباعبدالله(ع)
سخنت ورد زبان است اباعبدالله
زیر هر باراش مسمومِ حوادث آقا
خیمه ات چتر امان است اباعبدالله
شعر هیات
جز فراق تو مرا هیچ غمی پیر نکرد
داغ تو کشت مرا کشت،زمین گیر نکرد
جنگ هرلحظه ازین باغ گلی چید،حسین
خون تو دشمن بی عاطفه را سیر نکرد
اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین
هزارسال بسوزم فقط برای حسین
حسینی ام!به دوعالم چکار دارم من!
گذشته ام ز دوعالم به اتکای حسین
هرکسی رفت بدنبال تو راهش وا شد
هرکسی بوسه به پای تو نزد رسوا شد
آب محتاج لب توست نه تو محتاجش!
لب خشکیده ی تو داغ دل دریا شد
آنکه از عالم ذر روزی مارا غم داد..
غم و شادی جهان را بخدا توام داد..
اول ماه حسین است خدایا شکرت!
باز ارباب محلی به من بد هم داد..
یارب دلم هوای ملاقات یار کرد
هرکار کرد با دل روزگار کرد
شرمنده حسین شدم از قبیله ام
فامیل بد چقدر مرا شرمسار کرد
برتو آنهایی که ابراز ارادت میکنند
خویش را با این ارادت با سعادت میکنند
کارشان در این دوماهه گریه بین روضه هاست
با لباس مشکی ات کسب شرافت میکنند
بر عبادتهایشان مهر قبولی میزنند
گرچه از دنیا فقط دوچشم تر دارم حسین
من ز ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین
خانه بودم!فاطمه آورد تا اینجا مرا
هرکجا مادر بفرماید گذر دارم حسین
روضه دعوت شده ام ، کار به دستانِ من است
این فضاها بخدا منشاء سامانِ من است
لَک لبیک حسین جان که رسیدم به حضور
همه ی ثروتِ من ، دیده ی گریانِ من است
بيقراريم چون پريشانيم
چون پريشان درد هجرانيم
باز هم جمعه آمد و بي تو
ندبه هاي فراق ميخوانيم
زشت است درد خویش را هرسو کشیدن
از غیر خاکت منت دارو کشیدن
اصلا مژه بر چشم من خاصیتش چیست؟
غیر از قدمگاه تو را جارو کشیدن
بی زره آمده ، پُر باده تماشا دارد
قد و بالای ِ حسن زاده تماشا دارد
پنجه در پنجه ی گرگانِِ عرب می جنگد
پیشِ او خصمِ ور افتاده تماشا دارد