عاشقيم عاشق يك جرعه شرابيم همه
سر كيفيم و پىِ باده ى نابيم همه
اهل عشقيم خرابيم خرابيم همه
مست مستيم ولى عين ثوابيم همه
عاشقيم عاشق يك جرعه شرابيم همه
سر كيفيم و پىِ باده ى نابيم همه
اهل عشقيم خرابيم خرابيم همه
مست مستيم ولى عين ثوابيم همه
قلمم روی ورق باز زمین گیر شده
ضعف از بال و پر شعر سرازیر شده
به بلندی فلک باید عصا بردارم
تا کمی گام زند طبع زمین گیر شده
عرش حق بی تاب,این دنیای خاکی بیقرار
ماه شعبان,روز سوم, عالمی در انتظار
حال دنیا فرق دارد روز روز دیگریست
گوئیا این اولین بار است می آید بهار
شاعر شدم با قنوتی , در دست , دفتر گرفتم
گفتند من هم نوشتم , مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم , درگاه دارُالاجابهست
صاحب کرم که بماند , من حاجت از در گرفتم
بی دلم بی بهانه میخوانم
غزلی عامیانه میخوانم
آن قدر از خودم رها شدهام
از خودم یک ترانه میخوانم
از لحظه ای که با علمت آشنا شدم
احیا شدم, نفس زدم از خاک پا شدم
پاشید نفْسِ بی هنرم, خاکِ پا شدم
در بین روضه هم نفسِ انبیا شدم
دل به طوفان بزن, بدون حساب
باده پنهان بزن, بدون حساب
بی حساب و کتاب مستی کن
با نگاه ثواب مستی کن