شعر ولادت حضرت امام حسن عسکری

بساطِ عاشقی‌

زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
کرانه‌ایم ولی بی کرانِ ماحسن است
گره گره همه اما امانِ ما حسن است
پُر از حسن لبِ ما نوشِ جانِ ما حسن است

یا عزیزالله

خبری آمده که نوبت محشر شده باز
خبری آمده که دوره غم سر شده باز
خبر از معجزه سوره کوثر شده باز
خبری آمده که فاطمه مادر شده باز

یا ابالمهدی

مشکین زلفت شد سرِ خط خبرها
پیچیدگیش علت جلب نظرها
وقتی که حیدر باغبان باغ زهراست
قطعا طبیعی باشد اینگونه ثمرها

یا امام حسن عسکری

با دست خالی آمده‌ام سامرایی‌ام
آقا نگاه کن به مرام گدایی‌ام
مِهرت به اوج می‌کشد از بی‌نوایی‌ام
اهل شما نباشم اگر، پس کجایی‌ام؟

راه عشق

یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم

ابن الرضا

با تو درنسل حسين ابن علي آمد حسن
شادمان از اين ولادت بوده صد درصد حسن

توشدي ابن الرضاي سوم اين خاندان
پس نوشتم سامرا ابن الرضا،مشهد حسن

تلالوء‌نور خدا

تلالوء‌نور خدایی‌حسن
جمال ذات کبریایی‌حسن
خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن
ذکر شریف تو چه‌ها می‌کند
“حسن‌حسن” شور بپا می‌کند

حاصلِ عشق

بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
همه جا روشن و مُنَوَّر شد
حاصلِ عشقِ بینِ شمس و قمر
پسری شد که تاج هر سر شد

عشقِ

دوباره دفترِ شعرم پر از «حسن جان» است
به سرزمینِ غزلواره؛ واژه‌باران است

چه ریسه‌ای‌ست، که تسبیحِ نور، بافته‌اند
برای ذکرِ من امشب ستاره‌بندان است

به روی بال ملائک

به روی بال ملائک سوار می آید
برای آمدنِ آن سوار،می آید

بگو به لب که برای گرفتن حاجت
چقدر یا حسن امشب به کار می آید

حسن جانم

ما بنده ایم گرم تمنای اهل بیت
در سینه ام نشسته رد پای اهل بیت
دل بسته ام به وعده ی فردای اهل بیت
بر پای سفره های حسن های اهل بیت

میوۀ دلِ هادی

به افتخار سلامی نشسته ام بنویسم
در انتظار کلامی نشسته ام بنویسم

دلم مُجلّیِ نورِ جمال حُسنِ حَسن شد
به یُمنِ پرتوِ نامی نشسته ام بنویسم

دکمه بازگشت به بالا