میکده

اولین مرد مست

آنکسی که شراب می‌نوشاند , به شما در الست من بودم

اولین باده خور خود ساقی است , اولین مرد مست من بودم

در ازل نور او که شد پیدا , تا صدا زد: که این منم لیلا

اولین عاشقی که پیمان با , لب پیمانه بست من بودم


میکده

 

ساقی به پیاله باده کم می ریزی

این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

از گردش ساغرت شکایت دارم

آسوده بریز! بنده عادت دارم

خم ابرو

 

ما از خم ابروت به توحید رسیدیم

جز رب به پس چهره تو هیچ ندیدیم

رفتیم به مسجد که کمی باده بنوشیم

در وقت اذان زود به میخانه دویدیم

دکمه بازگشت به بالا