شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

امامِ مهربان

امامِ مهربان

قطعاً خدا می خواست تا جانان تو باشی
تا هشتمین آیینه ی قرآن تو باشی
هرکس تو را دارد یقین اهلِ نجات است
گویا خدا می خواست که میزان تو باشی

ای قبله ی هفتم..امامِ مهربانی
بهتر که بر سرهای ما سامان تو باشی
مثلِ کویری خشکم و لب تشنه هستم
آیا شودمولای من ، باران تو باشی
مثلِ رعیّت آمدم بهرِ غلامی
حق خواسته تا بر همه سلطان تو باشی
این کشورِ ما بیمه ات باشد رضاجان
پشت و پناه ِ مردمِ ایران تو باشی

«جانها فدایِ نامِ زیبایت که عشق است»
«دارم سری در زیرِ پاهایت که عشق است»

خاکی شدم بال و پرم را قوّتی ده
بهرِ سخن گفتن به طبعم قدرتی ده
نزدیکتر کن نوکرت را بر حریمت
بهر گداییِ درت یک همّتی ده
بی دست و پایم ، بیکسم،بی همزبانم
با صیقلی دادن دلم را قیمتی ده
ایرانی ام از نسلِ سلمانِ محمّد
نسبت به خود مانند سلمان غیرتی ده
مانند مومی بینِ دستانِ تو هستم
لطفی کن و بر قلبِ زارم حالتی ده
من آبرویم را به دستِ خویش بردم
ای ضامنِ بی آبروها!عزّتی ده

«شد قبله ی من تا ابد گنبد طلایت»
«سلطان علی موسی الرضا جانم فدایت»

گرچه که از قلبم همه عشق و صفا رفت
باگفتنِ یک یا رضا ، جرم و خطا رفت
خیلی دلم گرم است آقا بر نگاهت
با گوشه ی چشمت تمامِ غصّه ها رفت
با نامِ زیبایت امامِ هشتمینم
دل تا نجف تا محضرِ ایوان طلا رفت
از پنجره فولاد ِ تو دیدم که صدها..
زایر ز مشهد تا حریمِ کربلا رفت
آقا بهشتِ ماست این صحن و سرایت
با هر قَدَم در صحنِ تو دل تا خدا رفت

«من در تو می بینم علی مرتضا را»
«درقلب ها ترسیم کردی کربلا را»

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا