شعر تخريب بقيع

بقیع

بغض ها در سینه اما فرصت فریاد نیست
روضه خواندن در کنار این حرم آزاد نیست

باد مویم را پریشان میکند مانند آن_
_پرچمی که روی گنبد در مسیر باد نیست

اشکهایم راه سقاخانه را گم کرده اند
حاجتی دارم ولیکن پنجره فولاد نیست

چند گنبد در کنار چند تا ایوان طلا
مطمئناً تا نباشد قلب زهرا شاد نیست

مادری در لابه لای خاک گندم ریخته
پس کبوتر هست گرچه صحن گوهرشاد نیست

غیر پرواز کبوترهای غمگین در حرم
سایه بانی بر مزار حضرت سجاد نیست

حک شده بر سینه ی ما “نَحْنُ اَبْناء الْحَسَن”
بین ما جز عاشق و مجنون مادرزاد نیست

می نویسم آرزویم را به روی خاکها
خانه ات آباد، ای که خانه ات آباد نیست‌…

احمد ایرانی نسب

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا