شعر اربعین

چای عراقی

چای عراقی

هستند هریک از یکی دیگر مؤدب‌تر
اینجا گدا هرچه مؤدب‌تر, مُقرَب‌تر

یک اربعین, پای پیاده خوب فهمیدم
جز تو مسیرم هرچه باشد, نیست جز اَبتر

چای عراقی مست خواهد کرد زائر را
ساقی بریز از آن برای ما لبالب‌تر

در کوره‌‌ی چشمان جابِر, عشق ثابت کرد
دنیا ندارد دلبری از تو مُجرب‌تر

تو کُشته‌ی اشکی و ماهم زنده با اشکیم
از این سبب چشمان نوکر هست اغلب, «تَر»

او زینب است و زینتِ دوشِ پدر, یعنی:
عالَم از او هرگز نخواهد دید, زینب‌تر

خواهر رسید و نامرتب کرد مویش را
خولی رسید و شد گلویت نامرتب‌تر

کم‌کم تنت غرق هجوم نیزه‌داران شد
آمد سنان‌و پیکر تو نیزه‌باران شد…

محمد زوار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا