شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)

قربونی

از خدا خواسته بودم رشید بشن
عاقبت بخیر و روسفید بشن
من از اول به همه گفته بودم
اینا دنیا اومدن شهید بشن


نوکرات هرکاری کردن می‌کنم
اگه لازم بشه شیون می‌کنم
بذا بچه‌هام فدات بشن حسین
نذاری خودم کفن تن می‌کنم

بذا تا منم کاری برات کنم
بچه هامو نذر بچه‌هات کنم
عزیزم دوتا پسر که چیزی نیست
کاش می‌شد صدتا پسر فدات کنم

دوتا قربونی دارم خداروشکر
کمه اما خب بازم خداروشکر
هرکدومشون یه تیرم بخوره
دو سه تا تیر میشه کم خداروشکر

چرا این تاب و تبو نمی‌بینی؟
خواهر جون به لبو نمی‌بینی
جلو چشمام اگه حتی جون بدن
گریه های زینبو نمی‌بینی

مطمئن باش به دلم غم نمیاد
از چشام اشکای نم نم نمیاد
دیگه بعد از این فقط میگم حسین
دیگه بچه‌هامو یادم نمیاد

 آرش براری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا