شعر شهادت امام صادق (ع)

سلام آقا

سلام ای قرار دل بی قرارا
سلام ای محاسن سفید ِ شهیدا
سلام ای که هس زائر تربت تو
امام زمان باز تنهای تنها

چه شهری چه دردی ، چه بدکینه هایی
عجب روزگاری ، چه قد پسته دنیا
اونی که جهان روشنه از وجودش
روو قبرش یه شمعم ، نمی سوزه حالا

چرا باید آروم بگیرم خدایا
یه دنیا فراقه توو این چشم گریون
باید بودیم این ساعتا ما مدینه
باید میشد الآن ، بقیع غرق بارون

دلم مادری تر شده از همیشه
دلم باز گرفته برا فاطمیه
باید اشک خون ریخت ، امشب باید مُرد
توو این روضه که هس یه پا فاطمیه

چرا باز هیزم ،چرا باز آتیش
چی میخواد مدینه ازین خانواده
جوونا روو مرکب با خنده می بردن
یه آقای پیر و با پای پیاده

چه جور پیرمرد قبیله نَمیره
توو این کوچه ای که شده نوجوون پیر
میگه مو به موی غمای حسن رو
همین بغض آقا ، همین آه دلگیر

چه رسم بدی مونده جا از مغیره
چی کار کرده کینه ، چه کار کرده دنیا
چرا میخوره تا زمین دست بسته
میگه وای مادر ، میگه وای بابا

چی میخوای کوچه از اولاد روضه
چی میخوای کوچه ازین مادری ها
مگه زحمتای یه عمره نبی رو
تلافی نکردی با سیلی به زهرا

مدینه نگهدار یه کم احترام و
نلرزون یه عرش و ، نرو راه شام و
نزار بیشتر از این ، بشه روضه تکرار
توی بزم مستا ، کی دیده امام و

بازم خوبه تشت ِ طلا نیست اینجا
بازم خوبه که خیزران در کمین نیست
کسی بعد آقا اسارت نمیره
کسی بعد آقا خرابه نشین نیست

غریبونه جون داد ولیکن چهل روز
به اهل و عیالش جسارت نکردن
آهای دیو و دَدهای کوفه ببینید
عقیق سلیمان و غارت نکردن

 محمد حسین رحیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا