شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

امّ الفضائل

سر فرود آورده ام در محضرت بانو رباب
ای بقربانِ تو و چشمِ ترت…بانو رباب

این منم امّ البنین..امّ الفضائل..باز هم..
می شوم آئینه مثلِ مادرت بانو رباب

سر به زیر انداختم شرمنده ام از روی تو
تر نشد لبهای خشکِ اصغرت..بانو رباب

از ابالفضلم بیا بُگذر به حقّ ِ فاطمه…
کی حلالش می کنی آب آورت بانو رباب؟

اینقَدَر زاری نکن..چیزی نمانده از تنت…
آب شد آخر تمامِ پیکرت ..بانو رباب

روضه خوانی کن بگریم پای صحبت های تو
روضه خوانی کن ز شام و معجرت بانو رباب

لعن و نفرین می کنم مانندِ تو بر حرمله..
باخبر هستم ز قلبِ مضطرت بانو رباب

باخبر هستم بریده شد گلوی کودکت…
صبر می خواهم به تو از داورت بانو رباب

یادم از عباس می افتد که قولی داده بود
می شوم شرمنده بازم محضرت بانو رباب

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا