دسته‌بندی نشده

به وقت عشق

تا جانمازم را به وقت عشق بو کردم
من با خدا و با تو آقا گفتگو کردم

غیر از حرم در زندگانی نیست ، وقتی خوش
در خاطراتم هر قدَر که جستجو کردم

هر کس ز من میخواست راهِ حل مشکل را
چیزی نمی دانستم اما بر تو رو کردم

می خواستم تنها صدف را از دل دریا
در شهر اگر که روضه ات را جستجو کردم

من را برای گرمیِ بازار خود بنویس
حالا که در ، این خانه کسب آبرو کردم

این فرشِ نوکرهات اگر هم مندرس گشته
با اشکِ خود پوسیدگی ها را رفو کردم

بردم به لب نام تو را تکرار در تکرار
تا که گره ها باز گردد ، باز گو کردم

سختی کشیده ، آه ای خونین ترین زخمی
با تو فقط من بغض ها را روبرو کردم

آقای مظلومم ، ببخشم که ارادی نیست
هر جا که خنجر دیده ام یاد از گلو کردم

جایی ندیدم رحم بر حلقوم تو کردند
هر چه مقاتل را محرم زیر و رو کردم

 حامد آقایی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا