شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

بیشمار

افتاده در مسیر تو سرهای بیشمار
پرواز کرده دور تو پرهای بیشمار

از ابتدای‌خلقت عالم نَه قبل از آن
بر ما رسیده از تو خبرهای بیشمار

تعدادکُشته‌های‌توبوده‌ست‌بی‌حساب
تیغ تو پاره کرده سپرهای بیشمار

از نعره‌ی تو بند دل شیرها گُسست
خشم تو آب کرده جگرهای بیشمار

از رَدِّ شمس و قلعه‌گُشودن‌که‌بگذریم
دست تو داشته‌ست هُنرهای بیشمار

نامی بجز علی روی آنها نمی‌گذاشت
گیرم‌ حُسین داشت پسرهای بیشمار

عبّاس یک نمونه‌ی این ادعای ماست
در آستین توست قمرهای بیشمار

دریای‌شهر‌توست‌که‌درساحلش‌پُر‌ است
دُرهای‌ بی‌نظیر و گُهرهای بیشمار

اقرار کرده بی مدد تو هلاک بود
آن بی‌پدر که داشت پدرهای بیشمار

برما که‌هِی‌به‌این‌در‌ و آن‌در نمی‌زنیم
وا می‌شود به‌نام تو درهای بیشمار

هرچند ما به قصدِفرج‌گفته‌ایم‌و بس
در ذکر یا علی‌ست اثرهای بیشمار

جایی برای ما به صفای نجف نبود
با اینکه رفته‌ایم سفرهای بیشمار

محمدقاسمی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا