شعر اربعینشعر محرم و صفر

شمیم جان فزای کوی بابم

شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک و ناب و عنبر آید

به‌گوشم عمه از گهواره‌ی گور
در این صحرا صدای اصغر آید

حسین را ای صبا برگو که از شام
به‌کویت زینب غم‌پرور آید

ولی ای عمه دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید

که چون اندر سر قبر شهیدان
تو را از گریه کام دل برآید

در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید

مهار ناقه را یک‌دم نگه دار
که استقبال لیلا, اکبر آید

مران ای ساربان یک‌دم که داماد
سر راه عروس مضطر آید

کند جودی به محشر, محشر از نو
اگر در حشر ما این دفتر آید

شاعر : جودی خراسانی

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا