شعر محرم و صفر

جدا میکردی از لشگر

جدا میکردی از لشگر مسیر جاده ی خود را
به روی اشک می انداختی سجاده ی خود را

به استقبال تو با روی باز آمد امام ما
چه مشکل گفته بودی حرفهای ساده ی خود را

چه کردی با دل فرزند پیغمبر که میخواهد
در آغوشش بگیرد پیکر آزاده ی خود را

بیا سیراب شو از تشنگی مانند مولایت
بگیر از دستهایش روزی آماده ی خود را

شهادت روزی مردان سرمست است وقسمت شد
که از دستان مولایت بگیری باده ی خود را

زجا برخیز وسیری کن در آفاق وببین با او
شکوه پیکر در خاک وخون افتاده ی خود را

 احمد علوی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا