شعر شهادت حضرت رقيه (س)شعر محرم و صفر

حالا که با سر آمدی این بار یکدفعه

حالا که با سر آمدی این بار یکدفعه

خیلی شدم خوشحال ازین دیدار یکدفعه

باید به استقبال تو می آمدم اما

برخواستم , چشمان من شد تار یکدفعه

از عمه تا امروز یاری خواستم حالا

دارم کمک میگیرم از دیوار یکدفعه

وقتی عمو شد باغبان لاله های سرخ

او که نباشد میشود گل , خار یکدفعه

چشم عمو عباس روشن , در میان شام

مردم به من خیره شدند انگار یکدفعه

از گوشواره , از النگویم نپرسیدی ؟

دیدم مرا دیدی سر بازار یکدفعه

در خواب بودم , خواب میدیدم که خوابیدم

بابا در آغوشت , شدم بیدار یکدفعه

دیدم عمو رفته تو رفتی عمه پیشم نیست

شد آسمان روی سرم آوار یکدفعه

علی قدیمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا