شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)

حلال زاده

حلال زاده

باید حلال زاده به داییش بره

به دایی کرببلاییش بره

باید که مردونگی یاد بگیرن

باید اجازه ی جهاد بگیرن

خبر دارم دور و برت خالیه

من استخاره کرده ام عالیه

خیالت اسوده باشه نگارم

قول میدم ای حسین به روت نیارم

دو پاره تن قابلتو نداره

حسین من قابلتو نداره

غمتو میدونم غمت نباشه

تو خیمه میمونم غمت نباشه

عالمو حیرون میکنم نذاری

گیسو پریشون میکنم نذاری

قسم به پهلوی شکسته میدم

قسم به اون سینه ی خسته میدم

کوتاه بیا تو رو به جون مادر

به حق لکنت زبون مادر

نذار رو دست خواهرت بمونن

بذار برن برام رجز بخونن

محمدم اگرچه تاج سره

ولی چیش از علی تو کمتره

ارزومه دور سرت بگرده

به معرکه بره و بر نگرده

 الهی که زایر زهرا بشه

مثل عزیزت اربا اربا بشه

بیا و نشکن دلمو رونگیر

سر جوونمو به زانو بگیر

هرچی دارم به پای تو میریزم

 مبادا غصه بخوری عزیزم

فدای بچه های تو برادر

گل پسرام فدای تو برادر

شدم اسیر غم تو حسین جان

کم من و کرم تو حسین جان

از این به بعد پیش تو روسپیدم

از این به بعد مادر دو شهیدم

علیرضاخاکساری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا