شعر مدح امام حسين (ع)

خاکِ حرم

از خاکِ حرم شده ست آب و گلِ من
از دوری کربلاست آهِ دل من

آواره و بیچاره پناه آوردم
عمریست که شش گوشه شده منزل من

شد حال دلم هر شب جمعه آشوب
شد روضۂ مکشوفِ عطش قاتل من

سوزانده مرا خشکی لبهای حسین(ع)
انداخته آتش به دلِ محفل من

بیتابِ تنِ بی سرِ او هستم و کاش
گردد به فدایش سرِ ناقابل من

در غربتِ قتلگاه افتاد به خاک
تنها شدنِ حسین(ع) شد مشکل من

میگفت به روی تل پریشان زینب(س)
افتاده به زیر نیزه ها، حاصل من

میگفت بیا و خواهرت را دریاب
عریان شده مثل پیکرت محمل من!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا