شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

درد هجران

بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشم‌های خستهء ما کن

تمام آفرینش بی‌تو باشد جسم بی‌جانی
بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن

بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن

کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن

بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن

بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر
پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن

بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن

سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن

بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت
بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن

غلامرضا سازگار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا