شعر عيد غدير خم

در تلاطم

درست وقت اذان بود ؛ وحی نازل شد
که دین حضرت خورشید تازه کامل شد
به لطف حضرت خورشید جان تازه گرفت
دلی که پای نفس های آسمان دل شد

شکست ظرف بُلورین ظلمت شب را
نگاه صبح ؛ وَ فرمود ظلم باطل شد

هنوز دین خداوند در تلاطم بود
که ذوالفقار علی آمدو حمایل شد

و تیغ حضرت حیدر به خلق ثابت کرد
که لحظه های زمین خوردن اراذل شد

قسم به خلقت هفت آسمان و “”مافیهم””
فقط علیست “”یدالله فوق ایدیهم””

خلاصه ؛ حضرت خورشید میزند فریاد
غدیر خم پس از امروز شد علی آباد

نسیم , راه خودش را به زلف او کج کرد
اگر که عطر علی پخش میشود در باد

و مادر تو خودش بارها شهادت داد
فقط تویی که شدی شیر مرد مادرزاد

همیشه حضرت صدیقه یاعلی گفته
اگر که نام تو پیچیده است بین بلاد

تو با خدا و خدا نیز با تو میماند
که با تو حضرت الله دست بیعت داد

قسم به خلقت هفت آسمان و “”مافیهم””
فقط علیست “”یدالله فوق ایدیهم””

از آسمان خبر از زلف یار می آید
که پا به پای علی اعتبار می آید

همیشه حضرت زهرا کنار حیدر هست
که در کنار طلا هم عیار ؛ می آید

میان این همه عاشق که مرتضی دارد
چقدر نام تو میثم به دار می آید

قسم به ناد علی و به لافتی که فقط
به دست های علی ذوالفقار می آید

برای عرض ارادت به همسرش زهرا
همیشه حیدر دلدل سوار می آید

قسم به خلقت هفت آسمان و “”مافیهم””
فقط علیست “”یدالله فوق ایدیهم””

علی رضوانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا