شعر شهادت حضرت زينب (س)

راویِّ قصِّه های غریبیِّ

امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم

همراه سیِّد الشُّهداء  گریه می کنیم

صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم

از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم

مثل تمامیِّ علما  گریه می کنیم

 

آقا ببین که با رفقا گریه می کنیم

 

امشب به یاد عمِّه ی سادات مضطرم

گریه کن مصیبت و غمهای خواهرم

شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم

مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم

راویِّ قصِّه های  غریبیِّ دلبرم

 

هجران سر آمده به خدا گریه می کنیم

 

در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب

جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب

از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب

یکسال و نیم زندگیِّ بی تو  العجب!!!

کردم شکایت از غم هجران تو به رب

 

با حق به یاد فاصله ها گریه می کنیم

 

یکسال و نیم  درد جدایی کشیده ام

حالا ببین چگونه کنارت رسیده ام

هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده ام

آخر به روی نیزه  سر یار دیده ام

چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده ام

 

ای زینبی بدان که کجا گریه می کنیم؟!

 

جایی که از حسین بخوانیم کربلاست

مهمان روضه ی غم گودال تو خداست

دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست

همراه دخترش شده تب دار نینواست

شیب الخضیب غصِّه ی زهرا و مرتضاست

 

آهی کشید مادر و ما گریه می کنیم

 

آهی کشید و زیر لبش گفت  یا حسین

دیدم که می زنی گل من دست وپا حسین

دشمن سر تو برده روی نیزه ها حسین

زینب کجا و بزم حرامی کجا؟! حسین

چوب است مزد قاریِّ قرآن ما حسین

 ما تا ظهور عدل و صفا گریه می کنیم

 حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا