شعر وروديه محرم

شورِ دوباره

نام تو اذانی ست که از روی مناره
انداخته در سینه ی ما شورِ دوباره

لب تر نکنی نیز فدایی تو هستیم
عشاق ندارند نیازی به اشاره

رازی ست در این آتش عشق تو ، وگرنه
اینگونه نمی زد به دل خلق شراره

عمری ست که با روضه انیسیم و دل ما
هرگز نرود جای دگر در پی چاره

این دوریِ از کرب و بلا چند صباحی ست
انداخته دیگر نفسم را به شماره

سرگرم مناجات شدی در دل گودال
تا اینکه جهان را بکشانی به نظاره

ای یوسف زینب! که دریدند تنت را
زینب چه کند با غم پیراهن پاره

 احسان نرگسی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا