شعر شهادت امام سجاد (ع)

زخم دلش

زخم دلش

دوباره شب شد و از صبح تا همین حالا
چقدر خاطره از ذهن او گذر کرده

پس از حدود چهل سال گریه ؛ عمرش را
به یاد پیرهن پاره پاره سر کرده

برای حضرت یعقوبِ کربلا داغِ
حسین آه دل و چشم تار آورده

همیشه بغض گلوگیر او نشان میداد
به سینه اش غم زینب فشار آورده

هزار و نهصد و پنجاه و یک حسین شده
دلی که لحظه به لحظه ز آه میسوزد

همیشه زخم دلش مثل پیکر بابا
شبیه شمع ته قتلگاه میسوزد

دوباره حرمله را یاد کرد و در گوشش
صدای خنده ی شیطانی اش به جا مانده

هنوز تاول آن آتشی که می بارید
کنار پینه ی پیشانی اش به جا مانده

نشسته گوشه بازار و اشک میریزد
که آسمان غمش سخت سرد و مهتابیست

گمان کنم که دلش باز بین گودال است
دوباره روبروی این دکان قصابیست

علی رضوانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا