شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)

سروِ رعنا

سروِ رعنایِ قدت قامت من خم کرده
داغِ تو نام مرا شهرهٔ عالم کرده

پیرِ عشقم من و تو حاصل عمرم هستی
ای جوان ماتم تو عمر مرا کم کرده

خبرِ کشتنِ تودتا که رسیده به زنان
حرمِ امن مرا خیمه ماتم کرده

ارباًاربا تنِ تو این فزعِ آخرِ تو
لحظهٔ مرگ مرا خوب فراهم کرده

این شکافی که زده نیزه به پهلوت علی
صحن مادر و مسمار مجسم کرده

خیز و بین اشک من و کف زدن دشمن را
داغ تو شادی این قوم فراهم کرده

چه شده جسم تو از لایِ زره می‌ریزد
نیزه ترکیب تنت؛ وای چه دَرهم کرده

فرصتی داشت دشمن که چنین پیکر تو
قطعه قطعه به بُرِشهای منظم کرده

دختری بعد تو با اذن عموم عباسش
زیر چادر گره مقنعه محکم کرده
 قاسم نعمتی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا